loading...
حجاب، تاج بندگی
طاهره بازدید : 141 سه شنبه 31 تیر 1393 نظرات (0)
ماهواره به عنوان یکی از ابزار نفوذ و رخنه به فرهنگ و استقلال فرهنگی یک ملت یکی از موفق ترین ابزار ها از نظر کشور های سلطه گر بوده است و خواهد بود.نمونه ی آشکار آن کشور خودمان است که واقعا اثرات ماهواره و شبکه های ماهواره ای و فرهنگ پوچ غرب در آن آشکار است.اما اهداف ماهواره و شبکه های آن چیست؟آیا واقعا تمدن غرب به فکر سرگرمی کشور های اسلامی به خصوص ایران است؟!!



جای تاسف دارد که بگویم افرادی هستند که به این سوال پاسخ آری بدهند!.اهداف اصلی ماهواره تغییر دادن ارزش های جامعه است که در این امر خیلی موفق بوده.نمیدانم چرا بعضی خانواده های ما با تمدن اصیل ایرانی توجهی به این مسئله ای حیاتی ندارند که این شبکه های نه تنها سودی ندارند بلکه سرتاسر ضرر اند.فکر میکنید چرا وضعیت حجاب خانم ها چرا اینقدر زننده و غیر اسلامی شد؟خب بعضی ها می گویند دل باید پاک باشد نه ظاهر! چگونه امکان دارد فردی ذاتا پاک و دانا باشد اما ظاهرش بر خلاف دلش باشد؟!پس این توجیه کاملا اشتباه است. افرادی را مشاهده میکنم که سریال های پوچ و بی محتوا را به نماز ترجیح میدهند و اینگونه دین و ایمانشان ضعیف میشود هر بار که اینکار را انجام میدهنید ایمانشان ضعیف تر و ضعیف تر میشود تا جایی که ایمانشان را از دست میدهند و به جایی میرسند که در زندگی چیزی جز پوچی حس نمیکنند
طاهره بازدید : 95 یکشنبه 17 فروردین 1393 نظرات (0)
مسابقه مسابقه

در راستای اهداف شیطان و یاورانش در نظر داریم مسابقه ای با جوایز نفیس تحت عنوان بی حجابی ترتیب بدهیم لذا از شما متقاضیان دعوت میشود حضور خود را با یک پیامک با متن :یا شیطان ...به شماره 666666 ارسال نمایند
نکته :همه شرکت کننده گان این مسابقه از جوایز بهره مند خواهند بود..


شرایط مسابقه


1-در این مسابقه افرادی که بد حجاب تر باشند برنده خواهند بود
2-افراد چادری که آرایش میکنند و موهایشان را بیرون میگذارند از امتیاز ویزه برخوردار خواهند بود
3-پوشیدن کفش های پاشنه دار و محرک
4-نپوشیدن جوراب یا حداقل پوشیدن جوراب های رنگ پا یا رنگی محرک
5-ارادات نداشتن به خون شهدا
5- بی توجهی به دستورات قرآن و سایر ادیان آسمانی
6-شوخی و خنده با نامحرم وعشوه گری (حتی اگر برادر شوهر،داماد یا عموی شوهر هم باشد پذیرفته است)
7-پوشیدن لباس های اندامی و بدن نما
8-استفاده از هرگونه زینت که خلاف آیه قرآن باشد
9-نداشتن ارادت به امام زمان
10-فروختن عفت و زنانگی و نجابت با قیمت ارزان
11-توجه به مدل های ماهواره و الگوهای غربی


مکان مسابقه


- کوچه و خیابان
-مدرسه و دانشگاه
-مکان های عمومی (پارک ها،سینماها)
-مهمانی های خانوادگی و دوستانه
-روی خون شهدا
-در کشور امام زمان
- در مجالس عزای امام حسین علیه السلام


زمان مسابقه


-از امروز تا هر زمانی زیبایی دارید..
-از امروز تا شب اول قبر...
-از امروز تا هر زمانی خدا به شیطان فرصت داده..


اهداف مسابقه


-نارضایتی خداوند
-شکستن دل امام زمان
-سیلی زدن به حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها
-بی حرمت کردن خون شهدا
-رضایت شیطان و یاورانش و استکبار جهانی
-لرزاندن دل جوان هایی که شرایط ازدواج ندارند
-دور کردن جوان ها از خدا و امام زمان به علت افتادن به گناه
-رواج ابتذال در جامعه
-بی میل کردن مردان جامعه به همسرانشان و تقویت حس تنوع طلبی آن ها
-غارت کردن حیا و عفت دختران
- ایجاد فضای رقابتی جهت بی حجابی
-و صد ها هدف دیگر...


معطل چه هستید !!!


همین الان ثبت نام کنید و جوایز این مسابقه را از دست ندهید...
چشم امام زمان به شماست ،یالا برای غریب تر شدنش یک قدم بردارید،شک نکن دختر! شهدا کیلویی چند هستند،شهید همت سرش جدا شد که شد،شهید باکری جنازه اش بر نگشت خب به تو چه این حرفا ،یالا موهاتو بذار بیرون،یالا آرایش کن ، دلبری کن، تو الان جوانی و باید از جوانیت استفاده کنی به تو چه که بیشتر شهدای ما جوان و زیر 25 سال بودن،به تو چه که هنوز خیلی از مادراشون منتظر برگشتن بچه هاشون هستن،اصلا بذار مادراشون بد نگاهت کنن تو چکار با نگاه اونا داری مهم اینه که تو کم نیاری پیش رفقات،مهم اینه که همه پسرای خیابون بگن چقدر زیبایی،مهم اینه که دل همه برات بلرزه...دستورات قرآن هم بی خیال شو اینا مال 1400 سال پیشه..به اینم فکر نکن که توی کربلا وقتی دختران امام حسین،عزیز دردونه های امام حسین رو با تازیانه میزدن ،زیر شلاق ها فریاد میزدن ما رو بزنید اما به حجاب ما توهین نکنید....همه این حرفا رو دور بریز و از الان وارد این مسابقه شو،نگاه کن ببین خیلی ها اومدن مواظب باش عقب نمونی از بقیه...
طاهره بازدید : 171 دوشنبه 31 تیر 1392 نظرات (0)
دكتر مرتضی آقا تهرانی تعریف می كند كه: وقتی در «مؤسسه اسلامی نیویورك» مشغول فعالیت بودم روزی دختر جوانی آمد كه می خواست مسلمان شود؛ گفتم برای پذیرفتن اسلام، ابتدا باید خوب تحقیق كنید بعد اگر به این نتیجه رسیدید كه دین اسلام دین حق است می توانید مسلمان شوید. او رفت و شروع به مطالعه كرد. در این بین چندین بار دیگر به من مراجعه كرد و در نهایت با ناراحتی گفت: «اگر مرا مسلمان نكیند من می روم و در وسط سالن داد می زنم و می گویم: من مسلمانم!»
گفتم حالا كه در پذیرفتن اسلام مصمم شده اید فردا كه روز میلاد است بیایید تا در طی مراسمی تشرف شما انجام شود. روز بعد، در بین مراسم گفتم این خانم می خواهد امروز به دین مبین اسلام مشرف شود. یكی از حضار گفت: «لابد این دختر عاشق یك پسر مسلمان شده و چون دین ما اجازه ازدواج او را نمی دهد می خواهد به صورت صوری مسلمان شود.» گفتم: «از صراحت لهجه شما متشكرم! ولی این طور كه شما گفتید نیست زیرا او در مورد حقانیت اسلام، مطالعه گسترده ای داشته است. به عنوان مثال در عقاید اسلامی چیزی به نام «بداء» هست كه می دانم هیچ كدام از شما چیزی از آن نمی دانید ولی این دختر خانم می داند، به هر حال او در آن مراسم مشرف به اسلام شد. خانواده وی كه مسیحی بودند با دیدن حجاب او، شروع به آزار و اذیت او كردند. این آزار و اذیت ها روز به روز بیشتر می شد به حدی كه مجبور شدم با حضرت «آیه الله مظاهری» تماس گرفته و جریان را با ایشان در میان گذارم. ایشان فرمودند: «آیا احتمال خطر جانی وجود دارد؟» گفتم: «بی خطر هم نیست.» فرمودند: «پس شما به ایشان بگویید می تواند روسری خود را بردارد.» ماجرا را به آن خانم ابلاغ كردم و گفتم: «می توانید روسری خود را بردارید.» او پرسید: «آیا این حكم اولیه است یا حكم ثانویه است و به خاطر تقیه صادر شده است؟» گفتم: «نه! حكم ثانویه است و به خاطر تقیه صادر شده است.» گفت: «اگر روسری خود را بر ندارم و به خاطر حفظ حجابم كشته شوم آیا من شهید محسوب می شوم؟» گفتم: «بله!» گفت: «والله روسری خود را بر نمی دارم هر چند در راه حفسظ حجابم جانم را از دست بدهم.»
البته بعد از این ماجرا خانواده او نیز با مشاهده رفتار بسیار مؤدبانه دخترشان از این خواسته صرف نظر كردند.



منبع: طنین یاس
طاهره بازدید : 139 شنبه 10 فروردین 1392 نظرات (0)

جوان خیلی آرام و متین به مرد نزدیک شد و با لحنی مؤدبانه گفت: ببخشید آقا! من میتونم یه کم به خانوم شما نگاه کنم و لذت ببرم؟ مرد که اصلا توقع چنین حرفی را نداشت و حسابی جا خورده بود، مثل آتشفشان از جا در رفت و میان بازار و جمعیت، یقه جوان را گرفت و عصبانی، طوری که رگ گردنش بیرون زده بود، او را به دیوار کوفت و فریاد زد مردیکه عوضی، مگه خودت ناموس نداری … خجالت نمی کشی؟ … جوان امّا، خیلی آرام، بدون اینکه از رفتار و فحش های مرد عصبی شود و عکس العملی نشان دهد، همانطور مؤدبانه و متین ادامه داد خیلی عذر می خوام فکر نمی کردم این همه عصبی و غیرتی بشین، دیدم همه بازار دارن بدون اجازه نگاه میکنن و لذت می برن، من گفتم حداقل از شما اجازه بگیرم که نامردی نکرده باشم … حالا هم یقمو ول کنین، از خیرش گذشتم. مرد خشکش زد … همانطور که یقه جوان را گرفته بود، آب دهانش را قورت داد و زیر چشمی زنش را برانداز کرد…



منبع: آشیانه دوستی

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 31
  • کل نظرات : 14
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 2
  • آی پی امروز : 29
  • آی پی دیروز : 3
  • بازدید امروز : 33
  • باردید دیروز : 8
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 33
  • بازدید ماه : 69
  • بازدید سال : 9,769
  • بازدید کلی : 21,744